چرا این موضوع فوریت دارد؟
در سه دهۀ گذشته، متوسط دمای هوای ایران با آهنگ حدود ۰٫۴ تا ۰٫۶ درجۀ سلسیوس در هر دهه بالا رفته است؛ یعنی نسبت به دهۀ ۱۳۷۰ عملاً بیش از ۱٫۳ درجه گرمتر شدهایم — نرخی که بالاتر از میانگین جهانی است.این گرمایش به همراه کاهش بارش در بسیاری از حوضههای کشاورزی، امنیت غذایی کشور را به چالش کشیده است. شبیهسازیهای انجام-شده در مازندران، خوزستان و آذربایجان شرقی نشان میدهد که اگر روند فعلی ادامه یابد، عملکرد گندم ممکن است تا سال ۲۰۵۰ ۷ تا ۵۴ درصد کاهش یابد؛ رقمی که مستقیم بر معیشت بیش از دو میلیون بهرهبردار تأثیر میگذارد. در همین حال، دولت با کمک «صندوق سبز اقلیم» در حال تدوین برنامۀ ملی سازگاری است تا مسیر سرمایهگذاری در کشاورزی تابآور را هموار کند، اما پنجرۀ فرصت برای اقدام، سریع در حال بستهشدن است.
روندهای اقلیمی سه دههٔ اخیر در ایران
مطالعات اقلیمشناسی در ایران حاکی از آن است که کشور طی ۳۰ سال گذشته با افزایش متوسط دما تا ۱٫۸ درجۀ سلسیوس و کاهش بارش در بازهای حدود ۱۵ تا ۲۵ درصد در مناطق غربی و مرکزی روبرو بوده است. بیشترین کاهش بارش در استانهایی مانند ایلام، کرمانشاه، همدان و فارس رخ داده که همگی از قطبهای مهم کشاورزی بهشمار میروند.
علاوه بر کاهش میانگین بارندگی، توزیع زمانی آن نیز دچار اختلال شده است؛ یعنی دورههای خشکسالی طولانیتر و بارشهای سیلآسا فشردهتر شدهاند. این پدیده با افزایش رخدادهای حدی مانند سیل، طوفان خاک و موج گرما همراه بوده که اثرات فوری و مخرب بر زمینهای زراعی، گلخانهها و چرخههای کاشت و برداشت داشته است.
نکته نگرانکنندهتر، کاهش دمای شبانه در برخی نواحی سردسیر و اختلال در نیاز سرمایی درختان میوه، بهویژه پسته و سیب است؛ که منجر به کاهش کیفیت و کمیت محصول در فصول اخیر شده است. بهعبارت دیگر، «فصل کشاورزی» در ایران نهتنها کوتاهتر، بلکه پرریسکتر شده است.
اثرات مستقیم بر محصولات استراتژیک کشاورزی ایران
تغییرات اقلیمی نهتنها محیط تولید را دگرگون کرده، بلکه بهصورت مستقیم بر چهار محصول استراتژیک ایران — گندم، برنج، پسته و خرما — اثرگذار بوده است. این محصولات، هم در سفره مردم جایگاه ویژه دارند و هم در امنیت غذایی و صادرات غیرنفتی نقش کلیدی ایفا میکنند.
1. گندم
براساس شبیهسازیهای دانشگاه تهران و دادههای مدل GFDL، عملکرد گندم دیم در مناطق شمالغربی کشور ممکن است تا سال ۱۴۲۰ بیش از ۵۰ درصد افت کند. دلایل اصلی عبارتاند از: افزایش تبخیر و تعرق، کاهش رطوبت خاک، و تغییر تاریخ بارشهای مؤثر. در مقابل، در مناطق مرتفعتر احتمالاً فضا برای کشت بیشتر خواهد شد، اما زیرساختهای آن هنوز آماده نیستند.
2. برنج
استانهای شمالی — بهویژه گیلان و مازندران — با افزایش دمای شبانه و کاهش بارندگی تابستانه روبرو هستند. این تغییرات موجب کاهش وزن دانه، افزایش شیوع بیماری بلاست، و در نهایت افت حدود ۱۰ تا ۲۰ درصدی عملکرد طی دو دهه گذشته شده است.
3. پسته
در مناطق کرمان و یزد، افزایش دمای زمستان منجر به ناکافیبودن «نیاز سرمایی» درختان شده است. این مسئله مستقیماً به افت گلدهی و کاهش درصد باروری انجامیده. علاوه بر آن، شیفت اقلیمی موجب افزایش خسارت آفات مانند پسیل پسته شده است.
4. خرما
خرمای مناطق جنوبی مانند خوزستان، بوشهر و سیستانوبلوچستان نیز تحت تأثیر امواج گرمای شدید، زوال زودهنگام برگها و کاهش وزن میوه قرار گرفتهاند. کاهش رطوبت نسبی شبانه موجب تأخیر در گردهافشانی و کاهش نرخ لقاح شده است.
در مجموع، تحلیلهای اقلیمی نشان میدهند که مناطق مستعد تولید بسیاری از محصولات در حال جابجایی جغرافیایی هستند؛ تغییری که نیازمند برنامهریزی مجدد برای زیرساختهای آب، بذر، و آموزش است.
اثرات غیرمستقیم بر منابع و بومسامانههای کشاورزی
در کنار آسیبهای مستقیم بر عملکرد محصولات، تغییرات اقلیمی باعث بروز پیامدهای پیچیده و درازمدتی شده که زیرساختهای تولید و پایداری زیستی کشاورزی ایران را تهدید میکند. این اثرات غیرمستقیم، در بسیاری موارد، پنهان ولی پیشرونده هستند.
1. کمبود منابع آب
کاهش بارش، افزایش تبخیر، و افت سطح آبهای زیرزمینی موجب شده بیش از ۸۰ درصد دشتهای کشور در وضعیت بحرانی یا ممنوعه قرار گیرند. بهرهبرداران کشاورزی در بسیاری مناطق، ناگزیر به حفر چاههای عمیقتر و استفاده بیشتر از منابع غیرمجاز شدهاند؛ که خود به فروچالهها، نشست زمین و نابودی سفرههای آب دامن میزند.
2. شور شدن خاک
افزایش دمای سطح خاک و استفاده بیرویه از آبهای شور باعث شده روند شور شدن خاکهای زراعی بهویژه در حاشیه دریاچه ارومیه، دشت قزوین و شرق اصفهان شدت گیرد. این شورشدگی نهتنها جذب مواد غذایی توسط ریشه را مختل میکند، بلکه سبب کاهش بازدهی و هزینهبر شدن تولید میشود.
3. طغیان آفات و بیماریها
با تغییر اقلیم، چرخه زیستی بسیاری از آفات گیاهی تسریع شده و گونههای جدیدی به مناطق ناآشنا وارد شدهاند. بهطور مثال، جمعیت سن گندم، پسیل پسته و شبپره مینوز برگ گوجهفرنگی در حال افزایش است. این افزایش بار بیماریها باعث مصرف بیشتر سموم، افزایش هزینه تولید، و خطر برای سلامت مصرفکننده شده است.
4. از بین رفتن تنوع زیستی
افزایش دما، خشکشدن تالابها، و تخریب زیستگاهها باعث کاهش جمعیت گردهافشانها مانند زنبورها و حشرات مفید شده؛ مسئلهای که تولید بسیاری از محصولات وابسته به گردهافشانی طبیعی را به خطر انداخته است.
سناریوهای آیندهبر پایه مدلهای اقلیمی
تحلیل آیندهنگر اقلیمی ایران، بر اساس مدلهای جهانی نظیر CMIP6 و سناریوهای میانپایهای مانند SSP2-4.5، نشان میدهد که اگر روند کنونی انتشار گازهای گلخانهای ادامه یابد، ایران تا میانهٔ قرن جاری با شرایطی مواجه خواهد شد که بهشدت تولیدات کشاورزی را تحت فشار قرار میدهد.
بر مبنای این مدلها، متوسط دمای سالانه کشور تا سال ۲۰۵۰ ممکن است بین ۲٫۵ تا ۳ درجه سلسیوس افزایش یابد. بیشترین گرمشدگی در فلات مرکزی، کرمان، سیستان و خوزستان پیشبینی میشود. در همین حال، بارش سالانه در نواحی زاگرسی و غرب کشور کاهش ۲۰ تا ۳۰ درصدی را تجربه خواهد کرد.
نقشههای پهنهبندی ریسک که در طرح ملی تغییر اقلیم ایران منتشر شدهاند، سه دسته منطقه را مشخص کردهاند:
-
مناطق با ریسک بسیار بالا: خوزستان، سیستان و کرمان — نیازمند انتقال تکنولوژی و تغییر کامل الگوی کشت.
-
مناطق با ریسک متوسط اما افزایشپذیر: آذربایجان، همدان، شرق فارس — مناسب برای اجرای برنامههای سازگاری مزرعهای.
-
مناطق فرصتزا (شمال شرق و ارتفاعات شمال غرب): که احتمالاً با گرم شدن هوا قابل توسعه برای برخی محصولات خواهند بود.
نکته مهم این است که مدلها، علاوه بر دما و بارش، شاخصهای ترکیبی مانند تبخیر–تعرق واقعی، طول فصل رشد، و شاخص خشکسالی SPEI را نیز تحلیل کردهاند؛ ابزارهایی که برای برنامهریزی دقیق منطقهای ضروریاند.
راهحلهای سازگار در سطح مزرعه
تطبیقپذیری مزرعهای با تغییرات اقلیمی نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت فوری است. بسیاری از تکنولوژیها و روشهای نوین کشاورزی، اگر بهدرستی پیادهسازی شوند، میتوانند بهرهوری منابع را افزایش داده و تابآوری مزارع را در برابر تنشهای محیطی بهبود دهند. در ادامه، راهکارهای کلیدی در این حوزه مرور میشود:
1. تغییر الگوی کاشت و زمانبندی کشت
با جابجایی فصلهای بارندگی و افزایش نوسانات دما، بسیاری از کشاورزان موفق شدهاند با تغییر تاریخ کاشت، محصولات خود را از گرما یا خشکی انتهای فصل نجات دهند. برای مثال، در گندمکاریهای جنوب کرمان، انتقال کشت از آبان به اواخر مهر باعث افزایش ۱۵ تا ۲۰ درصدی عملکرد شده است.
2. استفاده از ارقام مقاوم به خشکی و گرما
مراکز تحقیقاتی کشور (مانند مرکز تحقیقات برنج رشت و پژوهشکده علوم زراعی کرج) ارقام جدیدی از گندم، جو، برنج و پنبه معرفی کردهاند که توان تحمل شرایط تنش دمایی و کمآبی را دارند. این ارقام با دوره رشد کوتاهتر، نیاز آبی پایینتری داشته و در برابر بیماریها مقاومترند.
3. کشاورزی حفاظتی و حفظ رطوبت خاک
تکنیکهایی مثل کشت مستقیم (بدون شخم)، مالچپاشی، و تناوب زراعی بهطور قابلتوجهی باعث کاهش تبخیر و حفظ رطوبت در خاک میشوند. این روشها در بسیاری از مناطق خشک ایران، بهویژه زنجان و قزوین، مورد استفاده قرار گرفتهاند و نتایج مثبتی داشتهاند.
مدیریت آب با IoT و سنسورها
یکی از موفقترین نمونههای سازگاری فناورانه، شبکه ۱۰,۰۰۰ هکتاری آبیاری هوشمند در استان فارس است. در این طرح، با استفاده از حسگرهای خاک و سامانههای اینترنت اشیا (IoT)، اطلاعات رطوبت لحظهای به کشاورز ارسال شده و تصمیمگیری درباره زمان و میزان آبیاری بهصورت دقیق و دادهمحور انجام میشود. نتایج این پروژه نشان میدهد که در برخی مزارع، مصرف آب تا ۵۰ درصد کاهش و عملکرد تا ۳۰ درصد افزایش یافته است.
این نوع هوشمندسازی، اگر با آموزش و حمایت مالی همراه باشد، میتواند الگویی فراگیر برای تمام مناطق نیمهخشک کشور باشد.
راهحلهای سازگار در سطح ملی و سیاستگذاری
در کنار اقدامات مزرعهای، مقابله با بحران تغییرات اقلیمی در بخش کشاورزی نیازمند تصمیمگیریهای راهبردی در سطح حاکمیت و تدوین سیاستهای مبتنی بر داده است. بدون بازنگری در ساختار یارانهها، سرمایهگذاری هدفمند و هماهنگی بیننهادی، حتی بهترین اقدامات محلی نیز به نتیجه نمیرسند.
1. اصلاح سیاستهای یارانهای آب و انرژی
در حال حاضر، کشاورزان در بسیاری از نقاط کشور، به دلیل یارانههای بالا برای برق چاههای کشاورزی، به بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی ادامه میدهند. بازطراحی این یارانهها و جهتدهی آنها به سمت حمایت از آبیاری هوشمند و کممصرف، میتواند بهجای تشویق به اتلاف منابع، موجب تقویت تابآوری شود.
2. سرمایهگذاری در کشاورزی هوشمند
دولت باید بهجای تمرکز صرف بر افزایش سطح زیرکشت، منابع خود را برای توسعه زیرساختهای دیجیتال، مراکز داده، سامانههای هشدار سیل و خشکسالی، و پلتفرمهای مشاوره آنلاین به کشاورزان متمرکز کند. این سرمایهگذاری نهتنها کارایی سیستم را افزایش میدهد، بلکه به جذب سرمایهگذاران خصوصی نیز کمک میکند.
3. استفاده از حمایتهای بینالمللی (GCF و FAO)
در سالهای اخیر، ایران به همراه سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (FAO) موفق به تدوین برنامهای برای جذب بودجه از صندوق جهانی اقلیم (Green Climate Fund) شده است. این منابع، در صورت مدیریت شفاف و هدفمند، میتوانند موتور محرک پروژههای سازگاری، از تجهیز سامانههای آبیاری گرفته تا آموزش کشاورزان، باشند.
4. نظام مدیریت یکپارچه آبوخاک
تقسیمکار فعلی میان وزارتخانهها و نهادهای محلی، باعث شده برنامههای سازگاری بهصورت جزیرهای اجرا شوند. شکلگیری سازمان ملی سازگاری کشاورزی با اقلیم میتواند هماهنگی میان جهاد کشاورزی، وزارت نیرو، و سازمان محیطزیست را افزایش داده و اجرای پروژههای ملی را تسهیل کند.